• Arabic
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Hebrew
  • Italian
  • Persian
جمعه, اردیبهشت ۱۹, ۱۴۰۴
نادر زاهدی
  • صفحه نخست
  • نوشته‌ها
    • مشروطیت
    • ایران گرایی
    • حقوق شهروندی
    • خاندان پهلوی
    • شاهزاده رضا پهلوی
    • حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)
    • مبارزات مدنی
    • یادمان‌های تاریخی
  • بایگانی فعالیت‌های حزبی
  • خبرنامه
بی نتیجه
نشان دادن تمامی نتایج
  • صفحه نخست
  • نوشته‌ها
    • مشروطیت
    • ایران گرایی
    • حقوق شهروندی
    • خاندان پهلوی
    • شاهزاده رضا پهلوی
    • حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)
    • مبارزات مدنی
    • یادمان‌های تاریخی
  • بایگانی فعالیت‌های حزبی
  • خبرنامه
بی نتیجه
نشان دادن تمامی نتایج
نادر زاهدی
بی نتیجه
نشان دادن تمامی نتایج

مشروطه لیبرال دموکراتیک و فاشیسم مذهبی

۲۰ بهمن ۱۳۹۷
in حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات), حقوق شهروندی, مبارزات مدنی, نوشته‌ها, یادمان‌های تاریخی
مشروطه لیبرال دموکراتیک و فاشیسم مذهبی

سده‌ای قبل از استقرار نهادهای مدرن سیاسی در جنبش مشروطیت، ایرانیان از اندیشه‌های دنیای نوین آگاهی داشتند؛ انتقال بعضی از مفاهیم و افکار مدنی- سیاسی دنیای مدرن به فرهنگ و زبان ایران، آغازگر راهی شد که نهادهای آموزشی نظیر دارالفنون و مدارس جدید همراه با تحولات اولیه در ساختار سیاسی و اقتصادی، چون تشکیل هیأت مشاوره و ایجاد محاکم قضایی را به ارمغان آورد؛ با صدور فرمان مشروطیت، تأسیس مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی، تلاش‌های فکری و اجتماعی در ایران، به نتیجه منطقی و تاریخی رسید و تاریخ مدرن ایران شروع شد؛ مشروطه‌خواهان که سودای آزادی را توأم با استقلال ملی می‌خواستند، در تکاپوی مدرن‌سازی سیاست و اقتصاد، جامعیت تحولات فرهنگی و تغییرات تمدنی را در اصل هفتم متمم قانون اساسی با درج «اساس مشروطیت جزئا و کلا تعطیل بردار نیست»، به ثبت رساندند. اصل هشتم از همان متمم قانون اساسی معترف است: «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی‌الحقوق خواهند بود». همچنان که در اصل دوم قانون اساسی مشروطیت مندرج است: «مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است که در امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند.»

در فاجعه ۱۹۷۹ که انقلاب اسلامی خوانده می‌شود، مشروطیت و مدرن‌گرایی «جزئا و کلا» به یغمای سنت‌خواهی بنیادگرایان رفت؛ اینان که ریشه در تعصبات دینی دارند، بخشی از نهادهای سیاسی و اقتصادی را از ماهیت واقعی تهی ساخته و بخش دیگری از تحولات اجتماعی و فرهنگی را از صحنه خارج ساختند. آزادی‌های سیاسی و فرهنگی را از بین بردند و حرمت و تشخص ایرانیان را به سخره گرفتند؛ تعطیلی سیاست مدرن و چالش با لایه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی که نشأت گرفته از مدنیت حقوقی ایران در تاریخ معاصر است، حاصل جمع کارکرد چهل ساله مشروعه‌خواهان فرهنگ‌ستیزی است که به تعبیر زنده‌یاد داریوش همایون نیز «فاشیسم مذهبی» را بر ایران و ایرانی تحمیل کردند. با جابجایی در نظام سیاسی، اندیشه‌های لیبرال دموکراتیکی که برآمده از کنش‌های مشروطه‌خواهی و محصول اندیشه‌ورزی در سیاست مدرن و شناخت ضرورت‌های نوسازی جامعه و سیاست ایران است، در بخشی از اپوزیسیون قرار گرفت.

اینک در چهل سالگی اقتدار جمهوری اسلامی که با تعطیل مشروطیت در سرکوب آزادی‌های انسانی، اعمال سیاست‌های خشن در کشتارهای جمعی و فردی و غارت منابع ملی ایران، در آستانه فروپاشی قرار دارد، خواسته ملت ایران سرنگونی جمهوری اسلامی و ایجاد دموکراسی است.

بی‌تردید در شرایطی که هر روز به سرنگونی رژیم ضدمشروطه جمهوری اسلامی نزدیک می‌شویم، یادآوری مجاهدت‌های مشروطه‌خواهان، آرمان‌ها  و اهداف آنان را بایستی به عرصه‌های فکری و عملی کشاند و سرمایه پربار و مدرنی که مشروطیت برای ایرانیان به ارمغان آورده است را در معرض آگاهی ملت ایران قرار داده و آلترناتیو و بدیل حقیقی و همگانی را  برای ساختن ایران آزاد و دموکراتیک به آزمون گذاشت؛ این همآوردی بین جمهوری اسلامی و ماهیت فاشیستی و ساختار خشن و غیرمردمی آن با اندیشه و عمل مشروطه لیبرال دموکراتیک، به تعبیر زنده‌یاد داریوش همایون، تعیین کننده «صد سال کشاکش با تجدد» در ایران به شمار می‌رود. هنوز هم آن اندیشه و منش دموکراتیکی که برآمده از اصول لیبرالیستی و مبتنی بر مشروطه‌خواهی است، برای ما چراغ راه و عمل سیاسی است؛ زنده‌یاد همایون  به درستی نوشت: «درگیری جدی با تمدن تازه به نویسندگان و سیاستگران جنبش مشروطه‌خواهی برمی‌گردد. آن روشنفکران بودند که در برخورد با غرب، با برتری فرهنگی انکارناپذیرش، از نظرگاه درست، یعنی دگرگون کردن جهان‌بینی سنتی نگریستند. گفتمان تجدد با آن جنبش آمد و در بافتار context ایران مشروطه را از تجدد نمی‌توان جدا کرد. سران روشنفکری آن جنبش از اواخر سده نوزدهم درهای بحث را در تقریبا همه زمینه‌های یک برنامه فراگیر اصلاحات سیاسی و اجتماعی گشوده بودند و بویژه به ناسیونالیسم ایرانی جای شایسته‌اش را در پیکار برای تکان دادن جامعه پراکنده خواب‌آلود و در سراشیب ازهم‌گسیختگی داده بودند. ولی اندیشیدن درباره تجدد در دست روشنفکرانی که محمدعلی جمالزاده، یکی از خودشان، نام «برلنی‌ها» بر آنان نهاده است به دامنه و ژرفای لازم رسید. کار سیاسی- فرهنگی آنان (از ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۸) نه پیش از آن مانندی داشت نه در شرمندگی نسل‌های بعدی، پس از آن از درخشش افتاد.» طرفه آنکه «درگیری جدی ایرانیان با تجدد از جنبش مشروطه‌خواهی در پایان سده نوزدهم بود. تا پیش از آن اصلاحات نظامی و اداری و آموزشی در ایران از عباس میرزا تا امیرکبیر و سپهسالار جز خراش‌هایی در پوسته سخت جامعه نمی‌بود. ایرانیان هنوز نمی‌توانستند عینک هزار و چند صد ساله را از چشمان برگیرند و وقتی «گفتار» مشهور دکارت را ترجمه می‌کردند، سخنانی آخوندی در دهان «حکیم فرانسوی دیکرت» می‌گذاشتند که امروز ما را به خنده می‌اندازد.»

بر اساس آنچه گفته شد، اندیشه‌های لیبرال دموکراتیک در سودای تحقق حق طبیعی انسان در فضای همگانی و احترام به تشخص فردی بوده و  با مشروط کردن اقتدار دولتی، جداسازی قوای سه‌گانه، تأکید بر شخصی بودن آموزه‌های دینی و به دور داشتن اصول سیاسی از آنها (لائیسیته)، امنیت ملی را همراه با رفاه اجتماعی و آزادی‌های سیاسی، برای دموکراسی و دولت قانونمند در چشم‌انداز ایران فردا قرار می‌دهد.  بنابراین هم‌آوا با دریافت سیاسی و شناخت فکری زنده‌یاد داریوش همایون می‌توان با درک و دریافت واقعیات امروز بر این نظریات تأکید کرد: «بازگرداندن مسئله توسعه و تجدد به مرکز گفتمان روشنفکری ایران، چنانکه در جنبش مشروطه بود، وظیفه نسل کنونی روشنفکران ایرانی از راست و چپ است و ملاحظات حزبی برنمی‌دارد. این شاید بهترین نتیجه‌ای است که می‌توانیم از بازنگری صد ساله گذشته خود بگیریم. راست در این صد ساله توسعه و تجدد را بیشتر به مفهوم مادی و چندی (کمی) آن گرفت‌ــ  که در مراحل آغازین ناگزیر است ولی باید هر چه زودتر و بیشتر به ژرفا برودــ  و در نوسازندگی جامعه چنانکه باید و می‌توانستیم کامیاب نشد. چپ به ایدئولوژی‌های رادیکال  روی آورد و به تله بنیادگرایی اسلامی افتاد که یک جنبش ارتجاعی بر ضد تجدد است. امروز که به فرصت‌های از دست رفته گذشته و دشواری‌های هراس‌انگیز اکنون و دورنمای مبهم آینده می‌نگریم، بهتر درمی‌یابیم که چرا روشنفکران دوران مشروطه با ذهن‌های گشاده و تر و تازه خود، تاکید را همه بر تجدد و نوگری گذاشتند، نه بر ساختن جامعه بی‌طبقه توحیدی و پرولتاریایی یا بازگشت به ریشه‌های اصیل هویت ملی.»

 

برگرفته از کیهان لندن

کلیدواژه‌ها: اجتماعیاقتصادیایرانایران آیندهحزب مشروطه ایرانحزب مشروطۀ ایرانحزب مشروطۀ ایران (لیبرال دمکرات)حقوق اقوامحقوق بشرحقوق مدنیدکتر نادر زاهدیدمکراسی لیبرالزنده‌یاد داریوش همایونسرنگونی رژیمصد سال کشاکش با تجددفاشیسم مذهبیفرهنگیلیبرال دمکراتلیبرال دمکراسیلیبرال دموکراتمدرن‌گراییمشروطه لیبرا ل دموکراتیکمشروطیتنادر زاهدینوسازندگیهویت ملی
ShareTweetSend
نوشته پیشین

OPINION: Iran’s Future Judiciary Must Abolish Capital Punishment

نوشته پسین

حقوق شهروندی و قضاوت دموکراتیک

نوشته پسین
حقوق شهروندی و قضاوت دموکراتیک

حقوق شهروندی و قضاوت دموکراتیک

پر خواننده‌ترین‌ها

  • Interview mit Dr. Nader Zahedi, The Constitutionalist Party of Iran – Deutschland

    گفتگوی فرامرز شهناز با دکتر نادر زاهدی

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • تلاش‌های بربادرفته حزب توده برای تجزیه ایران و نقش میهنی دکتر حسین یزدی

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • دولت دمکراتیک و ارتباط قانونی آن با حقوق و امنیت شهروندی

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • سیاست ملی هخامنشیان

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • پیمان نوین شاهزاده و آغازی برای مبارزات ملی و میهنی

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • در بزرگداشت سرباز وطن حسین یزدی

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • داریوش همایون در آینه‌ی اندیشه‌هایش

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • سرشت غیردمکراتیک و ضدملی مجاهدین خلق

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • پایداری مدنی و دمکراتیک شاهزاده رضا پهلوی

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
  • من ایرانی هستم

    0 اشتراک گذاری
    Share 0 Tweet 0
نادر زاهدی

تنها وجه تشابه گذشته و آینده در این هست که هر دو اکنون شروع می‌شوند.

دنبال کنید

در باره من

دکتر نادر زاهدی متولد تهران است. او از چهادره سالگى فعاليت حزبى خود را در سازمان جوانان حزب ايران نوين آغاز کرد و سپس در سازمان جوانان حزب رستاخيز ملت ايران مشغول به فعاليت شد. پس از اخذ ديپلم و قبل از ادامه تحصيلات دانشگاهى در آلمان به مدت ١٨ ماه در روزنامه رستاخيز اشتغال بكار داشت. تحصيلات او در رشته شيمى و تز تحقيقاتى دكتراى وى «آكومولاتورهاى فاقد فلز با كمك از پليمرهاى هادى» است. دكتر نادر زاهدى از سال ١٩٩٣ به عضويت سازمان مشروطه خواهان ايران در آمده و سمت كنونى او در حزب مشروطه ايران (ليبرال دمكرات) عضویت در شورای مرکزی است.

© 2020 Nader Zahedi.

بی نتیجه
نشان دادن تمامی نتایج
  • صفحه نخست
  • نوشته‌ها
    • مشروطیت
    • ایران گرایی
    • حقوق شهروندی
    • خاندان پهلوی
    • شاهزاده رضا پهلوی
    • حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)
    • مبارزات مدنی
    • یادمان‌های تاریخی
  • بایگانی فعالیت‌های حزبی
  • خبرنامه

© 2020 Nader Zahedi.

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Create New Account!

Fill the forms below to register

All fields are required. Log In

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish