پنجم امرداد ۱۳۵۹ برابر با ۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰، محمدرضا شاه پهلوی بعد از یک دوره بیماری درگذشت؛ او که سی و هفت سال رهبری ایران را در دست داشت، میراثی از سازندگی، حفظ مرزهای سرزمین ایران، ارتقای و تثبیت حرمت ایرانیان را از خود به یادگار گذاشت. دوران محمدرضا شاه پهلوی، بیتردید افتخارآمیزترین دوره تاریخ ایران است؛ دورهای که از نوسازی عصر رضاشاه پهلوی شروع و در دهههای پادشاهی محمدرضاشاه تکمیل، گسترش و تقویت شد. دورهای که بخش عمدهای از اهداف و آرمانهای به تأخیر افتاده مشروطیت و وطنپرستان به تحقق رسید.
شروع پادشاهی محمدرضاشاه پهلوی توأم با اشغال کشور از سوی نیروهای نظامی خارجی و هرج و مرجی بود که در داخل به وجود آمده بود؛ وی با درایت و پشتکار توانست میهن را از دست خارجیان رها ساخته و بر آشوبهای داخلی غلبه کند. نخستین تجربه پادشاهی محمدرضاشاه بیرون راندن نیروهای نظامی شوروی سوسیالیستی و عوامل وابسته به آن از آذربایجان بود؛ غائله آذربایجان او را در برابر مسئولیت وطنپرستانهای قرار داده بود که مقاومت برای حراست از چارچوب سرزمین ایران و دفاع از ایرانیان خطه آذربایجان، نامی نیک و ملی برای محمدرضاشاه به ارمغان آورد؛ در رویدادهای دهه سی هم که نخستین ترور را محمدرضاشاه پهلوی از سر گذرانده بود، پاسداری از منابع طبیعی ایران و حفظ و حراست از منافع ایرانیان، سرلوحه تصمیمات و مدیریت کشور را به جایگاه شاهنشاهی پیوند زد؛ ماجرای ملی شدن نفت و فرجام میهنی که با نقشآفرینی پادشاه در سیاستهای نفتی و اوپک به عرصه آمدند، نشانی از هوشیاری و واقعگرایی محمدرضاشاه پهلوی به شمار میروند.
شروع دهه چهل خورشیدی، شاهد تحولات اساسی و تغییرات پایهای در مسائل تجاری، صنعتی و کشاورزی ایران هستیم؛ راهبر اصلاحات ارضی که به درستی «انقلاب شاه و ملت» نامیده شد، جامعه سنتی ایران را در عرصههای مدرنیزاسیون شیوههای تولید و روشهای صنعتی و تجارت مالیه، همپایه کشورهای دیگر جهان گردانید و با سهیم شدن کارگران در سود کارخانهها و کشاورزان در محصولات طبیعی، بنیانهای امنیت اجتماعی و پیشرفتهای فرهنگی و سیاسی تازهای پی ریخته شد. آزادی فرهنگی، هنری و حضور زنان ایرانی در عرصههای سیاسی و اجرایی، ارمغانی بود که محمدرضاشاه پهلوی به پیروی از ایدههای وطنپرستانه و آرمانهای مشروطهخواهانه، به انجام آنها مبادرت کرد. با اقدامات پادشاه فقید، زنان ایرانی از حقوق سیاسی، قضایی و اجتماعی برخوردار شدند.
بخش دیگری از اقتدار ملی ایران را محمدرضاشاه با راهبرد واقعبینانه سیاست خارجی و دیپلماسی فعال در جهان و منطقه پیش میبرد؛ حفظ تمامیت سرزمین ایران در برابر زیادهخواهان خارجی و نیروهای گریز از مرکز داخلی، مقابله نظامی با تحرکات برخی کشورهای همسایه و حضور لشکری در بعضی مناطق همجوار ایران نظیر ظفار و… نمونههایی از وطنپرستی و حراست از میهنی هستند که در طول قرون پیشین همیشه مورد دستاندازی بیگانگان قرار میگرفته است؛ حتی در ماجرای بحرین هم تدبیر و واقعگرایی محمدرضاشاه پهلوی بود که توانست بر جدایی انجام شده دوران قاجاریه که اینک خواسته مردم بحرین بود، صحه گذاشته و ایران را از ورود به سیاست نافرجام نظامی و رسوایی دیپلماتیک دور نگهدارد. ذهن فعال و آگاه دیپلماتیک محمدرضاشاه او را در دوران خود، و حتی در مسائلی که بعد از درگذشت وی در منطقه به وجود آمد، به یکی از ناظران و بازیگران هوشیار دیپلماسی تبدیل کرد؛ ورود پادشاه فقید به ماجرای اسرائیل و جنگ اعراب، مسائل مربوط به یمن، تنشهای بین هند و پاکستان و… نمونههایی از واقعبینی محمدرضاشاه پهلوی را برای سیاست خارجی ایران عصر پهلوی به یادگار گذاشته است.
سالهای پایانی سلطنت محمدرضاشاه پهلوی در حالی سپری شد که ذهن و رفتار پادشاه فقید در تکمیل و گسترش پروسه مدرنیزاسیون، به توسعه سیاسی معطوف شده بود؛ آزمون نظام احزاب چندگانه یا تکحزبی و باز شدن نسبی فضای سیاسی برای مخالفانی که اقدامات مسلحانه نداشتند و در لحظاتی که فاجعه انقلابیون اسلامی در شرف تکوین بود، به آسان گرفتن و خویشتنداری با مخالفان و دعوت به همکاری آنان در مقامات اجرایی برای رفع مشکلات و بنبستهای سیاسی، کارکرد سیاسی پادشاه فقید را در تاریخ به ثبت رساندهاند؛ رفتارهایی که از سوی طرفداران افراطی به بیعملی و از طرف مخالفان به ضعف پهلوی تعبیر میشود ولی تاریخ نشان داد که بیشتر تصمیمات پادشاه فقید درست و در راستای منافع ایرانیان بوده است.
بیتردید با هر ایدئولوژی، هر تلقی و هر تحلیلی که نگریسته شود، پنجاه و هفت سال از تاریخ طولانی ایران، با نام پادشاهی پهلوی خوانده میشود؛ سالیانی که ایران نوین پایهگذاری شد و فراتر از دوران پیشین و دوره بعدی، در بلندای افتخار ایرانیان ایستاده است؛ پنجاه و هفت سالی که تنها خاطره خوش، توأم با امنیت و حفظ تمامیت ایران و حرمت ایرانیان در تاریخ جمعی و فردی هر ایرانی ثبت شده است. سالیانی که با همه کمبودها و ضعفها، دارای نقاط قوت و غرورآفرین بزرگی برای ایرانیان است و امروزه در حاکمیت خشن، غیرانسانی و ضدملی جمهوری اسلامی، به خاطره رشکانگیز ایرانیان تبدیل شده است.
امسال که به خاطر شرایط بیماری کُرونا، مراسم سالگردی در آرامگاه محمدرضاشاه پهلوی برگزار نمیشود، یادآوری و اشارهای به اندیشهها و اقدامات آن پادشاه ایرانپرست و مدرن، درواقع تأملی در موقعیتهایی است که ایران و ایرانیان در دوران پهلوی داشتند و شرایطی که در چهل سال بعد از عصر پهلوی در آن گرفتار هستند؛ در کنار کارهایی که پادشاه فقید محمدرضا پهلوی برای ایران انجام داد، کتابهایی نیز از او برجای مانده است:
۱) ماموریتی برای وطنم
۲) انقلاب سفید
۳) بسوی تمدن بزرگ
۴) پاسخ به تاریخ
با خواندن این کتابها و نوشتهها و گفتههای دیگرش، میتوان به عمق افکار میهنپرستانه و مدرن محمدرضاشاه پهلوی پی برد، از آنها آموخت و نوشتهها و عملکردش را توشه راه رهایی ایران از فاشیسم مذهبی و رسیدن به ایران نوین قرار داد.
برگرفته از کیهان لندن